سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غـــــفـــلــــت

گرچه دیگر من نمی بینم گل روی تو را

خاطراتت را در این غمخانه پنهان می کنم

گوهر یک دانه ام،ای نازنین بابای من

تا ابد یاد تو را در سینه پنهان می کنم

رفتی ای جان پدر،اما مقامت ماندنیست

 

لب فرو بستی،ولی شور کلامت ماندنیست

زآدمی باقی نماند در جهان جز نام نیک

در میان ما همیشه،زنده نامت ماندنیست

سایه ای بود و پناهی بود و نیست

شانه ام را تکیه گاهی بود و نیست

 

سخت دلتنگم،کسی چون من مباد

سوگ،حتی قسمت دشمن مباد

گفتنش تلخ است و دیدن تلخ تر

"هست"ناگه"نیست"گردد در نظر

 

باورم شد،این من ناباورم

روی دوش خویش او را می برم!

می برم او را که آورده مرا

پاس ایامی که پرورده مرا...

پی نوشت1: این شعر رو تقدیم میکنم به دوست خوبم "کوثر" که

 مدتی ست تکیه گاهش رو از دست داده و در هجر پدر می سوزد.

 چقدر یتیمی سخته خدا.!

یتیمی درد بی درمون یتیمی***یتیمی خواری دوران یتیمی

پی نوشت2:السلام علیک یا اباصالح المهدی


نوشته شده در جمعه 89/8/21ساعت 3:14 عصر توسط ضحی نظرات ( ) |


Design By : Pichak