سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غـــــفـــلــــت

پلاک چندم کدام کوچه ای

که در نامه های پستچی

دارم هی برگشت می خورم

مگر این شهر

چند کوچه و خانه دارد

که هرگز

به قرارهای اسباب کشی تو نمی رسم

حالا

در سپیدی پاکتها

باران می شوم

تا آب ببرد

تمام صندوق پست و پلاکهایی را که

مرا به تو نمی رسانند..

اصغر رضایی گماری

*..................

بغض نوشت بعد:

نفس میکشم.یعنی زنده م. یعنی با همه ی این خوشی ها و ناخوشی ها باز هم هستم.و بودنم رو اینگونه به نظاره نشستم!
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن...با مردم بی درد ندانی که چه دردیست

خواستم با نوشتن خودم رو خالی کنم ولی باز این دل نگذاشت!


نوشته شده در جمعه 90/2/30ساعت 3:6 عصر توسط ضحی نظرات ( ) |


Design By : Pichak